فرگشت باوران، ایمان تقلیدی و بدون ادله معقول را کنار بگذارند

چرا مومنان به فرگشت طبیعی، ایمانی غیر معقول دارند؟ جمله ایی در مسیحیت معروف بوده که "ایمان بیاور تا بفهمی!" و این جمله مورد نقد مخالفان دین بود که تفکر اسلامی نیز با آن جمله مخالف است، اما چرا فرگشت باوران گرفتار همین ماجرا شده اند؟ آیا فرگشت یک علم است یا یک باور؟ از فرگشت پرستان بپرسید که چرا وقتی دفاع معقول ندارند ایمان آورده اند در حالی که خود را علم محور و مستدل می پندارند...

 

فیلم در بخش رسانه(پایین صفحه)، لینک دانلود فیلم (پیشنهاد ویژه)

 

ابتدا یک نکته مهم که غالبا فرگشتی ها مغالطه میکنند روشن کنم؛ این نقد به فرگشت طبیعی مرده است نه فرگشت طراحی هوشمند لذا این متن نقض فرگشت نیست، نقض فرگشت طبیعی و بدون تدبیر هوشمند است.

 

حجم و سلطه سنگین سرمایه های الحادی در جهان با انواع مستند ها و تصاویر هالیوودی مانند در مستندها کمک بزرگی به هیپنوتیزم فرگشتی کرده است.

منظور از این جمله تند این است؛ فرگشت منتشر شده بدون اینکه دفاع معقولی از سوالات جدی پیش روی آن بشود. آنقدر که برای نشر آن بین افراد تلاش شده برای استلال کافی و رفع ابهامات تلاش نشده است.

فرگشت داستان می گوید و از همه شواهدی که میتواند نهایت بهره را میبرد تا همه چیز را موافق خود نشان دهد. با کمال تاسف این شبه علم با قدرت نشر بسیار در نزد بسیار از افراد بی اطلاع و کم اطلاع به عنوان یک علم قطعی لحاظ شده در حالی که چنین نیست.

 

اگر کسی از سخن مخالف نترسد و کاملا تابع معقولیت باشد و جو رسانه او را هیپنوتیزم نکرده باشد؛ استدلال ما خیلی روشن است؛ 

فرگشت شواهد فسیلی را با فرگشت طبیعی توصیف میکند اما برفرض پذیرش ربط بین شباهتها و سلسله زنجیری زیستی، اما هرگز نمی توان نتیجه گرفت که این ارتباطات مرده و اتفاقی و طبیعی بوده اند، بلکه در طراحی هوشمند نیز دقیقا همین داستان مطرح می شود. پس شواهد فسیلی به نفع فرگشت طبیعی نیست زیرا طراحی هوشمند نیز به همان اندازه در آن مشارکت و سهم دارد. به عبارت واضح تر طراحی هوشمند تنها دلیل معقول برای شرح فرگشت خواهد بود. یعنی پیدایش حیات و کدنویسی این ابر سیستم همتا ساز و نیز پیدایش میلیونها سیستم پیشرفته مهندسی شده در انواع حیات از چشم و گوش و سیستم های تولید مثل و سیستم های دفاعی و عصبی و مغزی و مانند هیچ دفاع معقولی در فرگشت طبیعی صرف نخواهد داشت و حتی شانس هم به حل و پاسخ این مجموعه مهندسی کمکی نمی کند.

دو مقاله زیر مقداری فضا را برای علاقمندان روشن تر می کند؛

 

بزودی مقاله ایی تخصصی تر درباره نعمت بزرگ بینایی قرار داده می شود و عزیزان می توانند به مطالعه چشم و عدسی و تطابق چشم و قرنیه و عنبیه پرداخته و ببینند آیا اصول فرگشت برای این مهندسی بینایی دفاع معقولی دارند؟ هرگز پاسخ معقولی به اینها نداده اند جز داستان و توصیفات بدون استدلال... که مثلا کم کم گود شده و... در میلیارد سال و شرایط محیط و اینکه بسیاری مرده اند و همین تخیلات.

اما همه می دانیم و باید دقت علمی خود را بکار ببریم که سالهای طولانی دلیل تحقق یک مهندسی نمی شود و باید صریح گفت که منظور فرگشت باوران "شانس" بوده و خجالت کشیده اند نام شانس را در دنیا علم مطرح کنند و بجایش فقط به مدت این احتمال شانسی اشاره می کنند.(1)

شرایط محیطی دستاویز دیگر آنهاست اما روشن است که آن هم نقش بوجود آورنده سلسله تکاملات نخواهد داشت و نهایتا نقش حذف نقایص و بقا اصلح دارد اما ایندو (حذف و بقاء) عامل ایجاد نیستند بلکه عامل بقا بعد از ایجادند لذا توضیح بوجود آمدن پدیده ایی حساب نمی شوند. در یک تطبیق روشن؛ هیچ شرط محیطی علت پیدایش یک عدسی ساده هم برای چشم نخواهد شد چه رسد به عدسی تطابق گر.

دستاویز دیگر فرگشتی ها این است؛ "بسیاری مرده اند و کامل ها مانده اند"؛ که این هم مانند مورد قبل روشن است و معنایش همان بوجود آمدن "شانسی" است. یعنی بعد از شانسِ خوب برخی جانداران در بوجود آمدن کمالی مثل چشم درآنها، این خوش شانس ها مانده و باقی مرده اند. و این هم تکیه بر شانس است که فرگشتی ها خجالت می کشند بگویند ایمان ما به فرگشت متکی به شانس است و سعی در توصیفات شبه علمی می کنند. مورد مرگ زیاد، مانند شرایط محیطی همان حکم بقا اصلح دارد و نمی تواند عامل بوجود آمدن باشد بلکه تنها عامل باقی ماندن آنهایی می شود که کمالی درآنها بوجود آمده، پس هنوز علت مشخص نشده است.

لذا در همه داستانهای فرگشتی، با درخواست استدلال صریح، دست خالی فرگشت پرستان رو می شود. البته گفته شد که مغالطه "فرگشت اثبات علمی شده" و "عکس جمجمه و فسیل" در سایت های فرگشتی، شما را فریب ندهد زیرا آنچه نامعقول است فرگشت طبیعی است نه فرگشت طراحی هوشمند و لذا شواهد فسیلی آنها به نفع فرگشت هوشمند نیز خواهد بود و امتیازی برای ایمان آنها نمی آورد. بنابراین اسناد فرگشت کمکی به فرگشت مرده طبیعی نمی کند و میلیاردها مهندسی اساسی را نمی توان با تحمیل فسیل های فرگشتی حل شده حساب کرد. در حالی که ابر مهندسی کدنویسی حیات همیشه تیر خلاص خواهد ماند، وقتی می بینیم از چند ملکول و اتم، طراحی ویژه و کدنویسی ای صورت گرفته که ما با پدیده فوق العاده بی نظیر رشد و تکثیر و تولید مثل روبرو شدیم و حیات آغاز گردید.

با کمال تاثر اصل آفرینش حیات را نیز ساده لوحانه به خورد دنیا داده اند که آنرا نوعی "جادوی طبیعت" نشان دهند اما بزودی اندیشه و علم، اسناد رسوایی الحاد را در این زمینه نیز رو می کند.

 

سخن مشهور نیوتن را دوباره مرور کنیم؛

"ما با مطالعه گوش، مى فهمیم که سازنده آن، قوانین مربوط به صوت را کاملا مى دانسته با مطالعه چشم مى فهمیم که سازنده چشم، قوانین پیچیده مربوط به نور و رؤیت را مى دانسته"

 

پی نوشت؛

  1. گاهی هم با لفظ احتمال نوعی تشابه به احتمالات ریاضی را دستاویز می کنند که با مقداری دقت مغالطه آن آشکار است. چرا که در علم احتمالاتی که بخواهند ابر مهندسی هایی چون حیات و سیستم های پیشرفته گونه ها را به احتمالات نسبت دهند باتوجه به تبیین نامعقول و احتمال نامعقول این مسئله در دنیای علم مردود اعلام می شود. چرا که باز شدن راه این نوع احتمالات به علم، سوفیسم علمی را بدنبال دارد و با پذیرش آن همه تخیلات و توهمات نیز داخل علم خواهند شد زیرا محتمل تر از کدنویسی یک ابررایانه بطور اتفاقی و احتمالی هستند.

 

آخرین ویرایش در 1395/06/06

به اشتراک گذاشتن مقاله

نویسنده

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

رسانه

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر بعنوان میهمان

0
نظر شما بعد از تایید مدیر، منتشر خواهد شد.
شرایط و قوانین.