معرفی کتاب علم و دین ایان باربور

ایان گِریِم باربور (Ian Graeme Barbour) در پنجم اکتبر ۱۹۲۳ در چین به دنیا آمد و کودکی خود را در آنجا گذراند. در سال ۱۹۵۰ در رشته فیزیک با درجه دکتری از دانشگاه شیکاگو امریکا فارغ التحصیل شد. سپس به سبب علاقه وافر به الهیات به دانشگاه ییل رفت. در سال ۱۹۵۶ موفق به دریافت لیسانس الهیات (B.Div.) از دانشگاه ییل شد.

 

از سال ۱۹۵۵ تا زمان بازنشستگی خود (سال ۱۹۸۶) در کالج کارلتون در مینسوتا مشغول تدریس و تحقیق بود و ثمرات بی نظیری برای جامعه علمی و دینی به جای گذاشت. 1
وقتی ایان باربور جایزه تمپلتون را برنده شد، جان کاب، فیلسوف دین و الهی دان معاصر آمریکایی، باربور را چنین توصیف کرد که هیچ کس از فلاسفه معاصر به اندازه او نتوانسته است میان معرفت دینی، معرفت علمی و ارزش های اخلاقی پیوستگی و وحدت ایجاد کند. وفق رای کاب، آثار باربور به جهت عمق و به کارگیری وسعت منابع منحصر به فرد و بی نظیر است. 2
ایان باربور استاد فیزیک و صاحب کرسی درس ادیان بود. او چندین جایزه علمی از منابع مختلف فرهنگی دریافت کرد. کتاب حاضر درباره فلسفه علم و دین می باشد و به کندوکاو در روش های پژوهش در علم و دین و رابطه انسان با طبیعت و رابطه خداوند با طبیعت و راهبردی که (به ویژه در سه قرن اخیر) در حوزه علم و دین نسبت به این مسائل معمول بوده می پردازد.
سه کانون اصلی کتاب عبارتند از؛ قدرت و محدودیت های روش های علم؛ شناخت طبیعت انسان؛ بررسی امکان دست و دخالت داشتن خداوند در امور جهانی که قانونمند است. مولف رنج بسیاری برای پرهیز از اصطلاحات فنی بر خود هموار ساخته است. 3

فصل اول کتاب به «فیزیک و متافیزیک در قرن هفدهم» می پردازد. در این فصل تلاش نویسنده این است که، چگونه طی این قرن مفهوم خدا و انسان دگرگون شد. در این فصل اندیشه های تاثیرگذار گالیله و نیوتن در قرن 17 مورد بررسی قرار می گیرد.
فصل دوم به «خدا و طبیعت در قرن هجدهم» می پردازد. در این فصل نویسنده دو رویکرد افراطی و تفریطی قرن18 در مسئله «عقلانیت» را بررسی کرده است. در پایان این فصل نویسنده به اصالت تجربه علمی و لاادری گری دینی هیوم و اعتقاد کانت در باب جدا بودن حوزه علم و دین، و تاثیر آن بر مباحث این حوزه اشاره می کند.
فصل سوم به «زیست شناسی و الاهیات در قرن نوزدهم» می پردازد. عمده بحث این فصل، تکامل از منظر داروین و پیامدهای الاهیاتی آن و برخی واکنش های مخالفان این دیدگاه است.
فصل چهارم به «بررسی علم و دین در قرن بیستم» می پردازد؛ و آنچه در این فصل مورد تاکید قرار می گیرد، بررسی سه رویکرد در رابطه با روش علم و الاهیات است:
1- رویکرد اول: دیدگاهی که به تعارض روش الاهیات و علم حکم می کند و می گوید؛ کشفیات علمی استلزام کلامی ندارند و بالعکس
2- رویکرد دوم: قائل به توازن هایی میان این دو روش(الاهیات و علم) است. در این رویکرد الاهیات اعتدالی، رهیافت های متناسب با پژوهش های علمی تجویز می کند.
3- رویکرد سوم: به اخذ و اقتباس الاهیات از علم قائل است. این گروه بر آن هستند که وجود خداوند چه از عوارض ذاتی طبیعی مانند نظم و چه از کشفیات خاص تری مانند جهت دار بودن تکامل، افزایش آنتروپی یا خصلت ریاضی فیزیک جدید، می توان استنتاج کرد.
فصل پنجم به «روش های علم در قرن بیستم» می پردازد. این فصل شامل مباحث متنوعی در مسئله روش علمی می باشد.
فصل ششم سه بخش دارد؛ در بخش نخست نویسنده به بررسی تاثیر داننده بر داده های علمی و مواردی که قواعد صوری نمی تواند جای قضاوت شخصی دانشمندان را بگیرد می پردازد. بخش دوم به سهم هوشیاری درون در شناخت و ادراک دیگران اشاره می کند. بخش سوم به این می پردازد که تعلق خاطر مورخان به حوادث مشابهی همتا و تکرارناپذیر، مانع استفاده آنان از تعمیم های قانون وار ضمنی نمی شود.
فصل هفتم: در این فصل، برخی شباهت‌های علم و دین بررسی می شود. همچنین در این فصل دیدگاه اگزیستانیالیستها که معتقدند دیانت تضاد قطبی با علم دارد مورد بررسی قرار می گیرد. همچنین این نظر ابراز می شود که ایمان و عقل مانعة الجمع نیستند.
فصل هشتم: به مباحثی در باب «زبان های علم و دین» می پردازد. در این فصل اصل تحقیق پذیری که بر طبق آن زبان علم معنادار و زبان دین بی معنا شمرده شده، مورد بررسی قرار میگیرد.
فصل نهم: به مباحثی در فیزیک جدید می پردازد. از جمله نویسنده ماهیت ماده در فیزیک کوانتوم را توصیف می کند.
فصل دهم: نویسنده در این بخش به شواهد فیزیکی «زندگی و ذهن» و «کشف ملکولهای DNA» و «پیشرفت تحقیقات فیزیولوژی» پرداخته میشود. در ادامه نویسنده روشن می کند که تبیین های غایی و علی ناساز نیستند. نویسنده رابطه مغز و ذهن را دو جنبه از یک رویداد واحد می داند.
فصل یازدهم: نویسنده در این فصل چهار رویکرد نوین کلامی در مواجهه با مسئله تکامل داروین را بررسی می کند.
1. رویکرد سنت گرا
2. رویکرد اعتدال گرا
3. رویکردی که به توحید تکاملی و حلول خداوند معتقد است.
4. اصالت طبیعت
فصل پایان: نویسنده رابطه «خدا و طبیعت» و سه نوع برداشت از آن را بررسی می کند:
1. نظر قدما که خداوند را حکمفرمای قیوم عالم می داند.
2. برادشت اگزیستانسیالیستی و تحلیل زبانی که خداوند را همچون دگرگون ساز هستی انسان به شمار می آورند. طبیعت را حوزه عمل خدا نمی داند.
3. دیدگاه فلسفه پویش که خدا را موثر بر روند جهان می داند.4
مقاله ای با عنوان «نقد کتاب علم و دین» در نقد وبررسی این کتاب در مجله کلام اسلامی شماره 53 به چاپ رسیده است.

برای این کتاب دو ترجمه انجام شده که هر کدام مزایای خاص خودش را دارد. ترجمه بهاءالدین خرمشاهی توسط مرکز نشر دانشگاهی در 532 صفحه چاپ شد. این مرکز قریب به ده بار این کتاب را تجدید چاپ کرده است. ترجمه پیروز فطورچی توسط سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در 910 صفحه به چاپ رسید.

از امتیازات ترجمه جدید؛ خط درشت تر(والبته حجم بیشتر)، جلد گالینگور، فونت متنی بسیار بهتر می باشد. از امتیازات ترجمه قدیم نام مترجم آن، آقای بهاءالدین خرمشاهی است که از چهره های بزرگ و شناخته شده این عرصه هست. امتیاز دیگر این چاپ، قیمت کم آن نسبت به چاپ جدید است. فونت متن ریز و قدری نامناسب به نظر می رسد که چشم بعد از مدت کمی به آن عادت می کند.

.............

پی نوشت:

1.مقاله اینترنتی علم و دین در دستان ایان باربور

2.همان

3.کتابشناسی توصیفی روش پژوهش، گردآوری و تدوین: زهرامجدی، فصل3، دین، ص 45

4.کل توضیحات فصل ها نقل از کتاب: "کتابشناسی توصیفی کلام جدید-فلسفه دین، مهدی کمپانی، مجبتی طوبایی، انتشارات طه، چاپ اول1386- ص349-354

آخرین ویرایش در 1399/06/24

به اشتراک گذاشتن مقاله

نویسنده

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر بعنوان میهمان

0
نظر شما بعد از تایید مدیر، منتشر خواهد شد.
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد