خداوند هرگز مارا رها نکرده، ما حقیقت را رها کرده ایم ...
از امام محمد باقر عليه السلام نقل شده كه حضرت فرمود:
"وقتى مدت نبوت نوح منقضى شد و ايام عمرش به سر آمد، خداوند بر وى وحى كرد: اى نوح، نبوت تو تمام شده و عمرت به آخر رسيده، پس علم و ايمان و اسم اكبر و ميراث علم و آثار علم نبوت را به يكى از فرزندانت بده. چون من نبوت را از ميان خانواده هاى پيامبران قطع نمى كنم. چنان كه از زمان آدم تا به زمان تو قطع نكرده ام و زمين را از وجود عالمى كه دين مرا به مردم بشناساند و طاعت مرا به مردم بگويد و سبب نجات نسلهايى باشد كه در ميان زمان دو پيامبر متولد مى شوند، خالى نمى گذارم. بعد هم حضرت فرمود: كه نوح به فرزندش «سام» مژده آمدن «هود پيامبر» را داد." (1)
دین راهی برای رسیدن به برترین لذتها و کمالات
همانطور که در مقاله پیشین معلوم شد، خداوند از لذت ها منع نکرده، بلکه از لذت کم و لذت مضر منع کرده است. اکنون مناسب است که شواهدی از آیات و روایات آورده شود تا با دقت در این آیات و روایات به وضوح عدم مخالفت دین (دین اسلام) با لذت ها مشخص شود. دین اسلام بر خلاف برخی ادیان تحریف شده که اساسا برخی از لذات مانند لذت جنسی را پلید و ناپسند می دانند نه تنها ازدواج را امری مذموم نمی داند بلکه در قرآن کریم در سورم روم، آنرا یکی از آیات و نشانه های خداوند معرفی می کند.
آیا خدا محتاج پرستش و بندگی است؟ بخش دوم؛ نتیجه، تامل و راه حلی برای تو!
خداوند نظامی کامل خلق فرمود که علم اندک ما قادر به درک جامعی از آن نیست. خالق علم، از رحمت خود در این نظام بهم پیوسته و مرتبط، راه را به ما نشان داد تا هر کس عاقل و اندیشمند باشد، راهی به سوی حیات سراسر زیبایی وجاودانه برگزیند. یعنی خدا می فرماید حکمت من سبب خلقتی شده که در آن شما انسانها مبدا و مقصد، و تولد و معادی دارید، اگر نمی دانید حکمتش چیست؟ چون دانش شما اندک است همچنانکه در اول تولد هیچ نمی دانستید، الان هم اندکی می دانید بسیار کم "وَ ما أُوتيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَليلاً"(1)
آیا خدا محتاج پرستش و بندگی است؟ بخش اول؛ چرا پرستش؟چرا خلق؟ چرا جهنم؟
انسان نعمت را دوست دارد حتی همین نعمت ناقص دنیا را چنان دوست دارد که می خواهد جاودان و تندرست بماند. لذا اصلی ترین مشکل ذهن انسان "بودن" نیست، چگونگی بودن است که مثلا چرا ما تکلیف داریم و حساب وکتاب و پاداش و جزا؟ لذا پرسش اول ذهن، نسبت به برنامه عالم است تا خود عالم.
نظام اسباب ونقشه گنج؛ چرا نقد فعل الهی جاهلانه است؟
أَبِي عَبْدِ اللَّهِ [علیه السلام] أَنَّهُ قَالَ: أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَابِ فَجَعَلَ لِكُلِ سَبَبٍ شَرْحاً وَ ... (روایت و منبع درمتن)
همانا خداوند سبحان قادر بر کل شی است و در معجزات گوشه ایی ناچیز از این قدرت را نمایان ساخته، اما با همه این ها خداوند گنج هایی دارد و نقشه های گنجی که همان اسباب و راه های رسیدن به گنج ها هستند، و لذا سنت او با حکمت کامل بر این قرار گرفته که همه امور قانونی و از راه اسباب باشند نه بی حساب و کتاب و نا معلوم.
علم ناقص به نظام احسن، سبب انکار جاهلانه
«فرمود كه اى مفضّل! آنانى كه شك میكنند در وجود صانع عالم، جاهلند به اسباب و اغراض كه در خلق عالم به عمل آمده، و قاصر است فهم هاى ايشان از دريافت حكمت ها كه بارى تعالى مرعى داشته در آفريدن اصناف مخلوقات در دريا و صحرا و كوه و دشت.