امام ـ علیه السّلام ـ در حالی که تبسّم بر لب داشت فرمود: «یا مُعاوِیه ما اَقْبَحَ بِالرَّجُلِ یَأْتی عَلَیْهِ سَبْعُونَ سَنَهً اَوْ ثَمانُونَ سَنَهً یَعِیشُ فِی مِلْکِ اللهِ وَ یَأْکُلُ مِنْ نِعَمِه ثُمَّ لا یَعْرِفُ اللهَ حَقَّ مَعْرِفَتِه» ای معاویه، چه نارواست برای کسی که هفتاد یا هشتاد سال در قلمرو مملکت خداوند زندگی میکند، و از نعمتهای او بهرهمند میگردد، ولی خدا را به خوبی نمیشناسد!! آنگاه فرمود: مقصود رؤیت قلبی است، نه رؤیت بصری ، سپس بار دیگر ارزش و اهمیّت خداشناسی را یادآور شده فرمود: «اِنَّ اَفْضَلَ الْفَرائِض وَ اَوْجَبَها عَلَی الاِنْسانِ مَعْرِفَهُ الرَّبِّ وَالاِقْرارُ لَهُ بِالْعُبودِیَّهِ»[1] : برترین و واجبترین فرائض بر انسان معرفت پروردگار ، و اقرار به بندگی او است."[2]
امام و راهنمای هدایت طلبان، که هرگز اهل عیب جویی نبوده، ببینید اینجا چگونه در عین تبسم و مهربانی، متذکر ناروا بودن کار برخی یاران خود می شوند و نشان می دهند که راه خدانشناسی و راه خداشناسی خودساخته چقدر ناشایست است که در مملکت وجود و در محضر رب کریم، سالیان سال به بهره مندی بسر ببری و بخشی از آن را به فکر شناخت خالق و رب خود نباشی و کانه نعوذبالله به حال ما فرق ندارد این سفره را چه کسی گسترانیده و فقط مشغول تنعم هستیم. اما پناه بر خالق زیبایی ها و کمالات، که این دور از شان انسانی ماست و موافق عمل انعام است که فقط نعمت ببینند و ولی نعمت[3] را نبیند و حساب و توجه نکند که کیست؟ این نظام و گستردگی آنرا چرا اراده کرده و چه هدفی در آن است؟ آیا لغو و عبثی پوچ است، یا متناسب این شگفتی کشنده و تنظیم کمرشکن، حساب وکتاب و هدفی مراد بود؟ پس آن هدف چه بود؟ و اگر کسی بالکل از همه غافل باشد، همین است غافلانی که مذمت آن را خالق بی همتا به سخت ترین حالات بیان فرموده؛
"وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًۭا مِّنَ ٱلْجِنِّ وَٱلْإِنسِ ۖ لَهُمْ قُلُوبٌۭ لَّا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌۭ لَّا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ ءَاذَانٌۭ لَّا يَسْمَعُونَ بِهَآ ۚ أُو۟لَٰٓئِكَ كَٱلْأَنْعَٰمِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ ۚ أُو۟لَٰٓئِكَ هُمُ ٱلْغَٰفِلُونَ"[4]
نهــــــــادیم بـهر جهــنم کنـــــــار ز جن و ز انس عده ای بی شمار
که دلهایشان هست بی درک وفهم ندارند از فکـرت و هـــوش سهم
همه دیده ها کــور و هم پرده پوش نه هرگز نیوشند چیـزی به گوش
همه لال و کورند و غـــــرق وحل چو انـــــــعام باشند بل هم اضــل
که آن مردمان جملگی جـــــــاهلند ز معنــــــــــــــای انسانیت غافلند
[5]
پناه بر خدا از شر خودمان؛ خیره سری بنی آدم تا کجاست که به جای تدبر و تسلیم، سر جنگ با خدایی برداشته که همه چیز بدست اوست و بازگشت همه به سوی اوست. و بر رب کریم خود جاهلانه تیغ نبردی کشیده که جز ذلت و خواری و فرود در دیار فراموش شدگان نصیبی ندارد.
پی نوشت؛
- علامه مجلسی، بحارالانوار، جلد ۴، صفحه ۵۵-۵۴
- درآمدی بر علم کلام، علی ربانی گلپایگانی، ص38
- أَللَّهُمَّ أَنْتَ وَلِيُّ نِعْمَتِي (بخشی از قنوت نماز غفیله)
- الاعراف:179 (بسیاری از جن و انس را برای جهنم آفریده ایم دل ها دارند که با آن فهم نمی کنند چشم ها دارند که با آن نمی بینند گوش ها دارند که با آن نمی شنوند ایشان چون چارپایانند بلکه آنان گمراه ترند ایشان همانانند غفلت زدگان)
- وحل؛ گل و لای و منجلاب (معین، عمید) – ترجمه شعری از امید مجد
نظر خود را اضافه کنید.
ارسال نظر بعنوان میهمان