چاپ کردن این صفحه

به حکم قانون خداوند وجود دارد! – بخش اول

ما در جهانی هستیم که روح حاکم بر آن روح علیت و قانون است و دانشمندان با محاسبه دقیق خواهند توانست حتی پرتاب تک تک ذرات یک انفجار را با دقت محض مشخص کنند(اگر اطلاعات کافی داشته باشند)، آیا معنا دارد در چنین جهانی یک مرتبه در اساسی ترین مسائل مانند پیدایش کیهان و دقایق ثابت آن و پیدایش حیات و تنوع بی نهایت آن و اموری مثل اینها بپذیریم علیت و قانونی در کار نیست؟ و محصول اتفاقاتی در طول زمان است؟


اساسا چرا در عصر علم و تکنولوژی، همه کوه بلند قوانین و دقایق دانش به اینجا رسیده که قلم علم و قانون را زمین گذاشته و حرف از «اتفاق و شانس و تصادف» مطرح می شود؟ مگر چه موضوع عظیمی در کار است که هزاران هزار نظریه و قانون و معادله در آن از کار افتاده و سکوت کرده اند؟
هر کسی که روح اندیشه در بدن دارد، مدتی از ساعت های مهم عمر خود را می تواند به این پرسش معاصر اختصاص دهد؛ که چرا علم به بن بست رسیده و بجای حل معمای حیات و کائنات با فرمولهای ریاضی و فیزیک و شیمیایی، رای نهایی خود را به نفع «اتفاق و شانس» می دهد. اگر این برای علم بن بست حساب نشود، دیگر بن بست چه خواهد بود؟
همه می دانیم که قصر باشکوه و شگفت آور "حیات" آن قدر از پیچیدگی و مهندسی گسترده ایی برخوردار بوده که حتی سرسخت ترین دانشمندان مادی هم هیچ توجیهی برپایه همه قوانین و همه معادلات مادی نداشتند و تنها گفتند؛ نمی دانیم. بعد برای اینکه بن بست روبروی خود را دور بزنند، این بار سراغ علم و یا هیچ معادله فیزیکی و شیمیایی و قوانین کوانتومی و سراغ هیچ علم تجربی از زیست تا شیمی و فیزیک و مانند آن نرفتند چرا که راهی برای توضیح این قصر باشکوه در انبار مادیات نبود.

آنها باورمادی خود را تنها با کمک یک اعتقاد غیرعلمی توجیه کردند؛ "شانس و اتفاق"


البته آنها ترجیح می دهند بجای کلمه کاملا غیر علمی "شانس"، از کلمه "اتفاق محتمل و احتمال" بهره ببرند تا چیزی شبیه حساب و احتمالات ریاضی بشود. اما این سخن تنها برای کسی که وقت تفکر ندارد نافذ است. درهر صورت کاملا روشن است که اگر چنان احتمال نامعقولی را در کتاب علم تجربی بپذیریم، هیچ خرافات و توهمی غیر علمی نخواهد ماند و وارد عصر "سوفیسم علمی" می شویم که در آن حد و مرز و معیارها شخصی و سلیقه ایی خواهد بود. و بیشتر چیزی شبیه رمان خواهیم داشت تا معلومات متقن علمی. ماجرای امکان حیات توسط فرازمینی ها که داوکینز در گفتگو با بن استین مطرح کرد (تا طراحی هوشمندی موافق ایمان مادی خودش داشته باشد) را همه می دانیم، اگر اینها را نمونه های "سوفیسم علمی" بدانیم در حال حاضر بجا به نظر می رسد و مطلب قابل توجهی است، چرا که کمترین شاهد علمی برای ادعای داوکینز وجود ندارد و بالاتر از آن اشکال مهم علمی هم دارد.

جرات زیادی نمی خواهد اگر یک اندیشمند آن ماجرا را روز مرگ ریچارد داوکینز بداند.


در آن گفتگو داوکینز تنها بخاطر آنکه در برابر جهان مذهبی کوتاه نیاید؛ در کمال ناباوری سخن از حیات بدست موجوداتی فرازمینی و هوشمند کرد که خودشان باید با سازوکاری علمی پدید آمده باشند اما توجه نکرد یا نخواست توجهی به این بکند که این پاسخ مشکل را بزرگتر و شگفتی ها را بیشتر می کند، زیرا سوال این خواهد بود که در فرازمینی های داوکینز چه حیات کمرشکنی حاکم خواهد بود که توانسته این حیات شگفت آور را پدید آورد و خود آن حیات با چه توضیح و توجیه مادی قابل حل است؟

چه خواسته چه ناخواسته نمی توان برخورد یک متخصص و استاد زیست را در آن گفتگوی چند دقیقه ای تاریخی چیزی بجز سوفیسم علمی قلمداد کرد. در این مورد و موارد مشابه مرزها و استاندارهای علمی کاملا زیرپا گذاشته شدند.

در حالی که پاسخی بنام «خداوند» پاسخی است که علم و فلسفه آنرا تایید می کنند و انسجام علمی با بودن آن کاملا حفظ می شود و البته خداوند و فعل او امری غیر علمی نیست بلکه روح حاکم برهمه علوم و پاسخ مبنایی همه چرایی ها و پرسش های علمی است. یعنی علم تا پایان جهان به کشف چگونگی ها و چرایی های خود ادامه می دهد تا فعل خداوند را کشف کند و تحلیل دقیق تری از فعل الهی داشته باشد. به همین سادگی و روشنی. این شواهد را تاریخ بشریت و پیام پیامبران و کتب مقدس نیز تایید میکند و هماهنگی کاملی بین همه بخشها دیده می شود که نمی تواند اتفاقی یا خیالی باشد.

نگرشی کاملا مخالف آدم فضایی های داوکینز که نه تنها زاییده تخیل هالیوودی داوکینز است بلکه حل کننده پرسش نخواهد بود و تنها هنرش تبدیل یک پرسش به چند پرسش بزرگتر و پیچیده تر است. مثل اینکه شما از کسی بپرسی پارک اصلی شهرتان کجاست و او بگوید جایی است که بیشترین جمعیت کودک و سالمند را باهم دارد، خب شما نمی توانید توجهی به پاسخ او بکنید زیرا بجای حل معما، کار را چندین برابر برایتان سخت تر و پیچیده تر میکند.
تصور کاملا غلطی که ملحدان(آتئیست ها) دارد این است که خداباوران هرکجا علم به بن بست برسد می گویند کار خداست، این باور برخی مذهبی های ساده نگر و سطحی است و باور کاملا غلطی است. اندیشمندان و دانشمندان خداباور غرب و شرق چنان خدایی را که در اصطلاح به نوعی همان «خدای رخنه پوش» است مطرح نمی کنند.

نگاه ایمانی، در همه پدیده های کوچک و بزرگ به فعل الهی قائل است و توحید افعالی اسلامی هم همین است، تنها در جاهایی هست که ما بسیار شفاف و بی پرده تر با فعل الهی و مهندسی هوشمند هستی روبرو می شویم. همان برهان نظمی که هزاران سال در صدر براهین خداشناسی است؛ بنابراین علاوه بر مهندسی حیات، تمامی چرایی های مبنایی قوانین نیز یک پاسخ واحد دارد و آن فعل خالق واحد است. چرا که

ما در میان قوانین هماهنگی ایی می بینیم که حتی شگفتی حیات نیز در برابر آن چیز خاصی نیست. این هماهنگی بی اندازه در قوانین ذرات و عناصر و موضوعات نمی تواند اتفاقی در اتفاقات باشند

که بعد از یک انفجاری که بطور اتفاقی بی اندازه دقیق بوده پدید آمده باشند. برای فهم بخشی از این هماهنگی مطالعه هدفمند عناصر شیمیایی و مطالعه خاک و آب و هوا و آتش، و ویژگی های هر کدام و امور بسیار دیگر به شما کمک می کند. برای این منظور کتاب "اثبات وجود خدا" اثر جان کوور مونسما ترجمه احمدآرام و دیگران مقدمه تحقیقات خوبی خواهد بود. خصوصا مقالات؛
"نتیجه اجتناب ناپذیر" اثر جان کلولند کوثرن،
"آب قصه می گوید" اثر توماس دیوید پارکس،
"قوانین شیمیایی و خدا" اثر جان ادولف بوهلر
و "شگفتی های خاک" اثر دیل اسوارتزندروبر، ومقالات خوب دیگر
که می توانید با دقت و حوصله این مقالات را مطالعه کنید و نگاه عمیق تری نسبت به جهان زیبای پیرامون خود بدست آورید. البته سعی کنید این کتابها و مقالات مقدمات تحقیقات و مطالعات بیشتر شما باشند و تا می توانید بر عمق معلومات و نگاه خود بیافزاید و سعی کنید نگاهی جامع و کامل بدست آورید.


پل دیویس از فیزیکدانان مطرح حال حاضر و استاد دانشگاه ایالتی آریزونا است، و مهم تر از شناخت وی، آشنایی با اندیشه معقول او در جمله زیر است می توان آزادانه و منصفانه روی آن تامل کرد؛
"اگر پذیرش جهان طبیعت برای حیات نتیجه شانس بود، انتظارمان این بود که جهان حداقل پذیرش را برای حیات داشته باشد، نه بهترین پذیرش را. اما درجه پذیرشی که ما برای حیات در جهان مشاهده می کنیم، بسیار فراتر از آن است که برای بروز چند مشاهده گرلازم می باشد که به عنوان گزینش گر جهانی عمل کنند."(1)


و به قول جان کلولند کوثرن، ریاضیدان و شیمیدان معاصر؛
"علم از زمان لرد کلوین که از بزرگ ترین علمای فیزیک جهان است، این جمله به یادگار مانده که «اگر نیکو بیندیشید، علم شما را ناچار خواهد کرد به خدا ایمان داشته باشید» و من باید اظهار کنم که با این گفته کاملا موافق هستم."(2) این جمله آغازین مقاله کلولند بود و بعد مقاله جالب خود را با عنوان «نتیجه اجتناب ناپذیر» مطرح می کند و در آخر مقاله این سخن را مطرح می کند؛ "علم از زمان لرد کلوین به اندازه ای پیش رفته که با اطمینان و یقین بیشتری می توان این جمله را تکرار کرد" (3) و باز سخن لردکلوین را مطرح می کند.


سخن آخر؛ همیشه از جزیی نگری بپرهیزید و سعی کنید نگاه کلان و رابطه ها را بدست آورید، آن زمان نقشه کائنات به راحتی گنج ایمان آهنین را تقدیم شما می کند. با ارزش تر از این گنج برای اندیشمند جاوید وجود ندارد، خوردنی ها و بهرهمندی ها موقت و گذراست و پایانی نه چندان دور دارد و علم نیز ثابت کرده است که تمام عناصر مادی روزی فرو می پاشند.

 

پی نوشت؛

  1. (paul Davies: The Gaurdian: jan. 23. 2003 – نقل از کتاب اخیر دکترمهدی گلشنی "خداباوری و دانشمندان معاصر غربی"، چاپ 95، ص 88)
  2. اثبات وجود خدا، جان کلوور مونسما، ترجمه احمدآرام و دیگران، مقاله "نتیجه اجتناب ناپذیر"، ص 35
  3. همان، ص40
آخرین ویرایش در 1395/05/15

به اشتراک گذاشتن مقاله

نویسنده

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر بعنوان میهمان

0
نظر شما بعد از تایید مدیر، منتشر خواهد شد.
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد