خداوند نظامی کامل خلق فرمود که علم اندک ما قادر به درک جامعی از آن نیست. خالق علم، از رحمت خود در این نظام بهم پیوسته و مرتبط، راه را به ما نشان داد تا هر کس عاقل و اندیشمند باشد، راهی به سوی حیات سراسر زیبایی وجاودانه برگزیند. یعنی خدا می فرماید حکمت من سبب خلقتی شده که در آن شما انسانها مبدا و مقصد، و تولد و معادی دارید، اگر نمی دانید حکمتش چیست؟ چون دانش شما اندک است همچنانکه در اول تولد هیچ نمی دانستید، الان هم اندکی می دانید بسیار کم "وَ ما أُوتيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَليلاً"(1)

انسان نعمت را دوست دارد حتی همین نعمت ناقص دنیا را چنان دوست دارد که می خواهد جاودان و تندرست بماند. لذا اصلی ترین مشکل ذهن انسان "بودن" نیست، چگونگی بودن است که مثلا چرا ما تکلیف داریم و حساب وکتاب و پاداش و جزا؟ لذا پرسش اول ذهن، نسبت به برنامه عالم است تا خود عالم.

أَبِي عَبْدِ اللَّهِ [علیه السلام] أَنَّهُ قَالَ: أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَابِ فَجَعَلَ لِكُلِ‏ سَبَبٍ‏ شَرْحاً وَ ... (روایت و منبع درمتن)

همانا خداوند سبحان قادر بر کل شی است و در معجزات گوشه ایی ناچیز از این قدرت را نمایان ساخته، اما با همه این ها خداوند گنج هایی دارد و نقشه های گنجی که همان اسباب و راه های رسیدن به گنج ها هستند، و لذا سنت او با حکمت کامل بر این قرار گرفته که همه امور قانونی و از راه اسباب باشند نه بی حساب و کتاب و نا معلوم.