چاپ کردن این صفحه

مبانی معقولیت ایمان؛ "از ماده تا معنا"

وقتی سخن از معقولیت مطرح می شود، مسئله مهم برای یک قضاوت درست این است که معیار معقولیت مشخص شود؛
تصور کنید از گربه بپرسیم؛ «از نظر شما چقدر باید به علم اهمیت داد؟» برای او دانش امری بی ارزش و سرگرم تخیلات شدن است. دنیای گربه فراتر از گوشت تازه و جای گرم نیست. او معیار مناسبی برای قضاوت ندارد و همین باعث شده گربه ها تمدن
ساز نشوند.


اگر به سراغ کودکی 10 ساله بروید(به شرطی که نابغه نباشد)؛ و از او هم همین سوال را بپرسید؛ «از نظر شما چقدر باید به علم اهمیت داد؟» تقریبا نظر حقیقی همه کودکان این است که علم آنقدرها که پدر و مادرم سخت می گیرند مهم نیست، ای کاش همه پولدار بودند که دیگر نیازی به درس خواندن نبود.
همین طور می توانید طیف های مختلفی از افراد را در نظر بگیرید و می بینید که پاسخ ها نسبت به حقیقت و علم متفاوت است و پاسخ های کامل تر و کامل تری وجود دارد.
انسان‌هایی که به بلوغ فکری رسیده اند با تفکر و دقت می توانند به نظر مناسبی برسند و همان را معیار معقولیت کنند.
فقط مسئله این است که در میان همین افراد هم دو دسته اصلی وجود دارد که هر فردی می تواند با قدرت اندیشه و تفکر به قضاوت بین این دو نگاه بپردازد، اما در این مورد حساس که قرار است معیار معقولیت شود، عمق اندیشه لازم است و باید سلیقه و تقلید و ساده نگری کنار رود تا این مسئله مبنایی و حساس به درستی حل شود. اندیشمندی در مسائل بنیادین کار لذت بخش و رشد آوری خواهد بود. البته از آنجایی که این یک مبنای اساسی است، تمرکز و حوصله کافی برای دقت در آن لازم است.

 

"معیار معقولیت"

نظر مخالفان متافیزیک چیست؟

ماده باورها فقط امور مادی و محسوس را معقول می دانند، یعنی در یک نگاه وسیع تر، نظرشان این است که معقول و با ارزش و دانش تنها چیزهایی است که یا حس کنیم یا در آزمایشگاه و از طریق حس به آن برسیم، مثل آبی که می نوشیم و گلی که می بینیم و یا مثل الکترونی که حس نکردیم و کسی آنرا ندیده، اما در آزمایشگاه و معادلات، محسوس بودن خودش را اعلام کرده و اگر ما قدرت کافی داشتیم، آنرا مشاهده می کردیم. یا مثل انرژی که اگر چه با ماده فرق دارد اما در شکل حرکت و گرانش و تاثیرات مواد برهم، کاملا خود را به ما نشان می دهد. بنابراین آنها می گویند حقیقت یعنی فیزیک، تنها حس و دانش مادی و تجربی معقولیت دارد و ماوراء ماده و متافیزیک معقول نیست، چرا که نه حس می شود نه در آزمایشگاه قابل تجربه است و فقط ذهنی است.
این دسته که ماتریالیست نام دارند هر امر ماورایی را مردود و نامعقول می دانند و ایمان به آن را باوری غیرعالمانه و غیرمعقول می پندارند. البته حتما می دانید که همه دانشمندان تجربی موافق این فکر نیستند، بلکه امثال ماکس پلانک و انشتین و نیوتن و فرانسیس کالینز و پل دیویس و تعداد زیادی از دانشمندان و غالب فلاسفه از سقراط و افلاطون و ارسطو، تا کانت و دکارت و بعد از او مخالف این نگاه اند.
دراینجا کاری با اشخاص نداریم، فقط اشاره ایی شد چون عده ایی اندک گمان می کنند باور متافیزیکی خاص ادیان و یا اسلام است، بنابراین لازم بود یادآوری شود که تعداد دانشمندان بزرگ و فلاسفه ی غرب و شرق که باور متافیزیکی هم دارند بسیار است، تا جوی که رسانه های ماتریالیستی سعی دارند القا کنند کمرنگ شود. آنها سعی می‌کنند چنین جلوه دهند که دانشمندان و متفکران باور متافیزیکی ندارد، و متاسفانه امروزه دفاع از جهانی فقط مادی، در دستور کار سیاست های غالب قرار دارد و بشر به خصوص در غرب، به نوعی در حال تجربه قرون وسطای دیگری در جهت خلاف سابق است که شاید همراه نوعی عکس العمل باشد اما بهرحال مناسب و معقول نیست.

 

نظر موافقان متافیزیک چیست؟
موافقان متافیزیک در امور فیزیکی مثل ماده گراها هستند و زندگی فیزیکی می کنند و شیمیدان و فیزیکدان می شوند و مثل انشتین نسبیت را کشف می کنند و یا مثل ماکس پلانک و برخی همکارانش ما را وارد دنیای کوانتومی می کنند و یا مثل پرفسور کالینز (نفرات اول ژنتیک جهان)، ریاست پروژه ژنوم انسانی را بعهده می گیرند و خدمات ارزنده ایی انجام می دهند.
اما تفاوت اساسی آنها این است که خود را محصور در ماده نمی دانند؛ یعنی اینکه انسان نباید به سادگی خود را محصور در امور فیزیک بداند، خصوصا وقتی در اطراف خود اموری مثل زیبا دوستی، آگاهی و اختیار، عشق و عدالت خواهی و قوانین طبیعت و ریاضیات حاکم بر ماده می بیند و توضیح اینها با فیزیک و الکترون و انرژی، غالبا غیر ممکن یا بسیار سخت است و دست کم ما را به تامل بیشتر فرا می خواند، مثلا همانطور که می دانید در عصر انفجار اطلاعات و علم و تکنولوژی، پایه ترین مسئله مثل آگاهی انسان همچنان یک معمای مطلق است و امری مثل آغاز حیات و قوانین و نظام دقیق طبیعت بعد از بیگ بنگ هم محل بحث های جدی است. حقیقتا این همه تمدن و علم که از موجودی بنام انسان است و آن هم تنها با آگاهی معنا دارد، ریشه در چه دارد؟ انسان کیست؟ و آگاهی او چه توضیحی دارد؟ (طرح این بحث جذاب و جدی در این بخش ممکن نیست)


بهرحال انسان همیشه باید جای این مسئله را در اندیشه خود باز بگذارد که امکان دارد حقیقت فراتر از حس و فیزیک و قوانین ثابت فیزیک باشد. و بدون پیش فرض دستوری، به اندیشه در این مورد بپردازد و عقل خود را با تمام اصالتش حاکم کند و آنرا تنها ابزاری برای ادراک و استنتاج حسی نداند. (1)
متافیزیک می گوید نگاه به مواد بدون سوالات عمیق از حقیقت هستی و سوال از درک کلان هستی، مانند توجه کامل به خطوط میخی و زیبایی های آن، و عمق و شکل و جنس آن است، بدون اینکه سعی کنیم بفهمیم این خط در کل و در نگاه عمیق تر، چه می خواهند بگویند؟ جان و روح آن متن میخی چیست؟ همان طور که دانشمند بزرگی همین را اقرار کرده که کار فیزیک خط خوانی است، فیزیک با ظاهر و اثرات ظاهری سروکار دارد، با معنی خطوط کاری ندارد و اساسا این خارج از تخصص فیزیکدان است. مثال خوبی هم زده شده که آنتونی فلو در کتاب "خداهست" نقل می کند و یا در کتابی دیگر نقل شده که؛ فیزیک فقط به جوشیدن آب روی گاز بر اثر حرارت توجه دارد، اما کاری ندارد که اصولا چرا این آب روی آتش در حال جوشش است؟ شاید خانم خانه هوس چایی کرده باشد. این همان چیزی است که پای معنا را درهستی وسط می کشد و از جنبش بی معنا و بی مبدا و غایت ذرات فراتر می رود.

فیزیک دیگر کاری با این پرسش و این دنیا و این نگاه ندارد؛ پرسش فیزیک از چگونگی است؟ چگونه این تغییر حاصل شد؟ اتمها چگونه اند؟ ذرات بنیادی چه و چگونه اند؟ و... اما نگاه به جان این خطوط نقش بسته بر هستی که هر یک هویت و کلمه ایی هستند، کار فیزیک دان و کار عقل ابزاری نیست. کار اندیشه ایی فراتر از حصار ماده است، کار فیلسوف است و هر وقت شما وارد این نوع نگاه شدید باید به شما تبریک گفت؛ چرا که قدم به دنیای فلسفه و معنا گذاشته اید.

 

به این مثال توجه کنید؛

در مواجهه با کتیبه ایی با خط میخی می توان به جنس کتیبه و تعداد و دسته بندی خطوط و اشکال پرداخت و دانش هایی در این امور بدست آورد. اما این برای هر ذهن بالغی روشن است که هیچ کدام این دانش ها نباید ما را از توجه به دو پرده مهم دیگر ماجرا غافل کند؛
پرده اول؛ معنای این خطوط است که آنها دیگر امری فیزیکی و حسی نیست، یعنی در طول وعمق وشکل وذرات معنایی وجود ندارد، و تنها با عقل و علمی فراتر از ظاهر خطوط می توان به معانی دست یافت. یعنی نباید خود را منحصر در فیزیک خطوط کرد بلکه باید با استفاده از فیزیک و عقل به معنای خطوط که فراتر از حجم و رنگ و شکل خطوط است رسید.
پرده دوم؛ نویسنده خطوط است، که معقولیت ما را بر آن می دارد که این کتیبه پر رمز و راز، نویسنده ایی دارد.
اولین گام برای امکان فهم متافیزیکی و امکان درک معنای هستی و عمق حقایق، خارج شدن از زندان ظواهر و باز کردن دریچه های بزرگ‌تر برای اندیشه برتر است.
بیانی از فیزیکدان مشهور پل دیویس هست که نوعی از همان بیان خطوط میخی و معانی آنها را در هستی مطرح کرده است؛

"برای من شواهدی قوی هست که ورای همه چیزجریانی می گذرد... به نظر می رسد که شخصی اعداد طبیعت را طوری تنظیم کرده است که جهان را بسازد. برداشت طراحی چشمگیر است." (2)

در همین راستا، ماكس پلانك گفته است:


"كمال مطلوب فیزیك دان، شناسایی خارجی حقیقت است. با این همه، یگانه وسایل كاوش او، یعنی اندازه گیری هایش، هرگز درباره خود جهان حقیقی چیزی به او نمی آموزند. اندازه ها برای او چیزی جز پیام هایی كم و بیش نامطمئن نیستند. یا به تعبیر هلمهولتز، جز علاماتی نیستند كه جهان حقیقی به او مخابره می كند و سپس او به همان طریقی كه زبان شناس می كوشد تا سندی را كه از بقایای تمدنی ناشناخته است، بخواند، در صدد نتیجه گیری از آن ها برمی آید. اگر زبان شناس بخواهد به نتیجه ای برسد، باید این را چون اصلی بپذیرد كه سند مورد مطالعه معنایی در بردارد. همین طور فیزیكدان باید این فكر را مبدأ بگیرد كه جهان حقیقی از قوانینی پیروی می كند كه به فهم ما در نمی آیند." (3)

 

"این همه، گام اول در معقولیت ایمان است"

 

پی نوشت؛
1-(چرا که ریشه منحصر دانستن عالم در ماده این است که عقل را صرفا ابزار درک و کشف مواد بدانیم که اصطلاحا به آن «عقل ابزاری» گفته می شود و تفکر در حقیقت را منحصر به همین می داند)
2- خداباوری و دانشمندان معاصر غربی، دکتر مهدی گلشنی، ص109 – متن اصلی؛ Cosmic Blueprint: New Discoveries In Natures Ability To Order Universe ، 203p:
3- تصویر جهان در فیزیك جدید، ماكس پلانك، ص 138.

آخرین ویرایش در 1396/01/13

به اشتراک گذاشتن مقاله

نویسنده

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر بعنوان میهمان

0
نظر شما بعد از تایید مدیر، منتشر خواهد شد.
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد